محل تبلیغات شما
قبل از اینکه مشکلات بین ما و دایی بزرگ‌بشه،با هم چندتا مراسم عروسی رفتیم.
دخترعمومهمونی که قبلاً‌‌ رفته بودیم خواستگاریش با پسر عموم ازدواج کرد.
یکی دیگه از دختر عموهام هم مراسم عروسیش نزدیک بود.

پارت هفدهم: اولین تجربه کاری

پارت شانزدهم: اولین تابستون تو شهر جدید

پارت پانزدهم: شروع زندگی تو شهر جدید

هم ,مراسم ,دختر ,یکی ,ازدواج ,عموم ,دیگه از ,از دختر ,دختر عموهام ,عموهام هم ,یکی دیگه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قلب شكسته من